کوچولوهای مامانی

طبق معمول عمه خانم از دیر آپ دیت کردن وبلاگ نی نی دادش در رفت و علی رغم مشغله بسیار به خاطر گل روی عمه خانم یا نه نه فاطی مجبوریم در شب میلاد حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی ص برای وبلاگ آقا محمد حسین مطلب پست کنیم. اولاً میلاد این خورشید تابناک و دلیل آفرینش هستی را به همه مخاطبان تبریک و تهنیت می گوییم و باعث افتخارمان است که هر دوکودکمان مزین به نام نامی اوست. در درجه دوم هم به آخرین سوژه نی نی می پردازیم که مربوط به چندین روز قبل است. بابایی که طبق معمول هر سال درگیر فشارهای پایان سال کاری است، کاری شد و سعی کرد تا سالروز ازدواجشان را به قول سبزواری ها بصورت خپنه به مامانی تبریک بگوید. در این میان نی نی شیطون و شکموی ما دور از چشم مامان...

با بالا رفتن سن نی نی یادگیری هاش هم به شدت داره افزایش پیدا می کنه. وقتی نی نی ور رفتن بابایی رو با تبلت می بینه سعی می کنه با بازکردن انگشتاش روی صفحه، عکس رو نمایشگر رو بزرگ کنه یا وقتی داداشی داشت با کارتهای استقلالش بازی می کرد فوری همه رو به نخ می کشه. این آخر آقا داره با رایانه هم وارد می شه تا حالا اگه دکمه پاور رو دست می زد امروز قطع و وصل کردن برق از تغذیه اصلی رو هم یادگرفته که خدا واقعاً بخیر کنه. بدون شک ما آینه کودکانمان هستیم و اینجاست که معنای کامل شدن دین در اثر ازدواج را درک می کنم. با مشاهده تقلید کودکانمان از کارهای ما و محیط اطرافمان باید این نکته به ذهنمان بیاید که تک تک اعمال و رفتارمان مشاهده کننده ای دارد که با تی...

امروز بابایی رفته بود کلاس که استادش رو هرکی بیست و سی نگاه کنه می شناسه. بابایی یه سوژه از استاد پیدا کرد که حیفش اومد اونو تو فضای مجازی استفاده نکنه. وبلاگ بابایی امکان آپلود عکس نداره پس ناچار دست به دامن وبلاگ نی نی شد. خودتون بیبیند می فهمید عجله نکنید. ...

دیروز که داداشی حسابی گله کرده بود که فقط به فکر نی نی هستید بابایی گفت ما شالله تو بزرگ شدی و خدت باید دست بکار شی و مطلب بارگذاری کنی. نهایتاً هندونه ها گریبان بابایی رو گرفت و یه وبلاگ تو بلاگفا برای داداشی آپ کرد. بحث اسم وبلاگ هم تو نوع خودش بی نظیره. هر چی اسم میدادیم می گفت این اسم رزرو شده یا مال کسی دیگس. بالاخره هم داداشی گفت بزن pesarali که خوشبختانه این یکی اسم که به عقل جن هم نمی رسید تو 9000 تا وبلاگ سرویس علیرضا شیرازی ظاهراً تک بود. به وبلاگ داداشی مون هم سر بزنید همینطوری پیش بره یه پا نویسنده می شه وبلاگ بازیکن جوان(البته رو جوان بودنش آقا تاکید داشت) با نشانی http://pesarali.blogfa.com/ ...

امروز که وقت کردم چند تا پست از شیرین کاریهای نی نی را بارگذاری کنم داداشی گله کرد که همش به فکر بچه تی پس من چی! البته من به داداشی گفتم ما شاالله تو مرد شدی و خودت باید یه وبلاگ راه بندازی و مطلب بذاری ولی توی صندوقچه با دوربینهای اون زمان چند تا عکس از داداشی داشتم دیدم بد نیست این عکسا رو هم آپلود کنم   آقا نی نی که به زور می خواد پلیس بشه   ...

امروز نی نی ما رفت حموم و حسابی گلو گلو کرد بعد از بیرون اومدن از حموم نی نی هوس کرد چایی بخوره. حالا نی نی ما بود و سینی و استکان و خوردن چایی               ...

شیطونی نی نی و علاقه اش به علم و دانش مساوی با خلق حماسه       ...

گه گداری نی نی ما هوس می کنه بره اتاق داداشی و کنار داداشی بخوابه. هم داداشی مون کوچولوست و هم نی نی و تخت داداشی تا اندازشون بشه باید بزاریمش سر کوچه. در ادامه دو عکس داریم که نی نی و داداشی و آقا خرگوشه لاش ور لاش خوابیدند     ...

  پله پله تا صعود   وقتی نی نی از دیوار راست پله پله بالا می ره فتح قله قاف ملی پوشان پیروز باشید     ...